چه می شد بدانم چرا می نویسم ؟
چه ها نا نوشته ، چه را می نویسم ؟
اسیرِ تو هستم نه دلتنگِ نامه
نگو کو جوابم ، بیا می نویسم
پس از دوره گردی در این شهرِ غربت
کنون فالگیرم دعا می نویسم
سکوتی حقیرم که با قصدِ قربت
از آن نینوایی نوا می نویسم
به جای تنفس به هر آهِ آهم
غمش را به روی هوا می نویسم
از این سینه کش تا بلندای قله
ببین از کجا تا کجا می نویسم
شبی که بیایی میان غزلهام
دوباره من و تو ، نه ، ما می نویسم
از آنچه برای دلِ خود نوشتم
کمی هم برای شما می نویسم ...
نگارش در تاریخ دوشنبه 91 مرداد 23 توسط سید عباس ذبیح الحسین
| نظر