سفارش تبلیغ
صبا ویژن

امروز از صبح هوای استاد احمد عزیزی به سرم زده و خیلی ذهنم رو به خودش مشغول کرده یاد چندتا خاطره زیبا از این استاد بزگوار افتادم که مجالِ توضیح اون برای دوستان خوبم نیست ، اما انشاالله در یک فرصت مناسب حتما براتون تعریف میکنم . بعد از نماز ظهر امروز بود که توی مسجد نشسته بودم و بعضی از سروده ها و شطحیات استاد رو مرور می کردم ، چقدر زیبا و دلنشین و قوی ، چقدر مسلط و روان ...

« من عطر ناب خلسه ام آیینه خوابم می کند

آهم ،که یک شبنم نفس بر شیشه آبم می کند

بر ماسه های بودنم ردّی نمی ماند به جا

تا نقش پایی می شوم ، موجی خرابم می کند

بیهوده بر دروازه ی انگور بودن مانده ام

دست کدامین مهربان روزی شرابم می کند ؟»

 به هر حال ، الآن این مرد بزرگ حدود چندین سال است که زندگی نباتی دارد و در کُما بسر می برد . همه باهم دستامون رو ببریم بالا و برای شفای عاجل این هنرمند و شاعر بزرگ کشور در این ماه مبارک دعا کنیم .

اللّهمَّ غیِّر سوءِ حالِنا به حُسنِ حالِک

چند خطی هم از شطحیات زیبا ی ایشان که الان در ذهنم هست هدیه می کنم به شما دوستان خوبم امیدوارم خوشتون بیاد .

 

 « خلوت ، لوله ی آزمایش مشاهده و عزلت ، تلسکوپ عظیمِ تنهایی است . باید گرم کننده های عرفانی و سرد کننده های نفسانی را در مقیاسی معین به لوله ی آزمایشی ریخت . باید حاصلِ ضربِ تنهایی خود و ابدیت را محاسبه کرد . قطرِ عشق ، اندازه ی احساس ، میزان ِ محبت ، مساحت ِ حیات ، محیطِ مرگ ، مجذورِ جهان ، حاصلِ جمعِ تنهایی ، قانون فنای اشیاء ، سیستم پیچیده ی زلف یار ، مکانیسم ساده و پر جاذبه ی خال لب ، نقشِ مژگان در تغییراتِ شیمیاییِ اشک ، ارتفاعِ وجود ، عمق ِ نیستی ، فاصله ی موجودات جهان از کانونهای هستی ، برآیندِ حرکت در تکامل ، بازتابِ شرطیِ خداوند در آیینه های جهان ، قانونِ ریزشِ گرمای حیات به اجسامِ سرد ، قانون تساوی زوایای عشق و احساس ، قانون انکسار نور در دلهای شکسته ، کیفیتِ به دست آوردنِ جیوه از نورِ ماه ، کیفیتِ به وجود آمدنِ کمیت در جهان ، طریقه ی پیوندِ دلهای شکسته ، چگونگیِ عملِ غدّه ی نیت ، پیوندِ اعضای بشری با یکدیگر ، اختراعِ پرده ی مکاشفه ، جراحیِ جان های سوخته وعملِ دلهای آتش گرفته ، اختراعِ ماده ی بیرنگ کننده ی درون ، اختراعِ ماسک های فلسفی و کاسکِت های عرفانی ، اختراعِ بالُن تفکر و سونای سرودن . کشفِ جُرمِ عشق ، کشفِ سیاره ی پروتون درمنظومه ی اتم ، کشفِ جزیره ی پنی سیلین در خلیج کَپَک ها ، حل جدول فلسفه و پاسخ به معمای جهان ، اختراعِ سایه بانی برای تخیل و پرسشی برای ادراکِ اینها ، از اهم وظایف یک عالم تجربی عرفانی است .

رشته های علوم عرفانی عبارتند از ، ابروشناسان ، مژگان پژوهان ، مدرسینِ کرسی کائنات ، متخصصینِ ماوراءطبیعت ، فارغ التحصیلانِ دانشکده ی اتم شکافیِ خورشید و مهندسین ورزیده ی گنبدِ نیلوفر ، علمای عشق ، جغرافیا دانان ملکوت ، تاریخ شناسانِ آفرینش ، اساتید فن سوختن ، محققین رشته ی عاشقانه افروختن ، زمان شناسان دقیق ، گیاه شناسان عارف ، فیلسوفانِ آکادمیِ خلقت ، محقینِ برجسته ی اسماءِ الهی ، رصد کنندگانِ بینهایت ، دانشمندان غرق شده درتحیّر ، فضانوردانِ خیال ، هواشناسان نفس ، معدنچیانِ کهکشان ، خلبانانِ خلسه ، شناگرانِ شهود ، غواصانِ حقیقت ، ملاحان تفکر، صیادانِ مردابِ سکوت ، فاتحانِ قله های عرفان ، برندگان جامهای شراب و رسیدگان به خطِ پایانِ فنا ، دوندگانِ نیزتکِ عدم ، نیزه اندازانِ بازیهای عاشقانه ، پرتاب کنندگانِ دیسکِ کمر تحقیق ، عاشقانِ کوهستانِ تجلی ، عارفانِ دامنه های طبیعت ، صاحبانِ رکوردِ تجلی ، دارندگانِ مقامِ آفرینش ، اعضای تیمِ تحقیقِ خداوند درخارج و تفحصِ هستی در جهان ، صنفِ فلسفه بافان و دسته ی جواهرکارانِ کلام ، صاحبانِ صنایعِ هنری ، مخترعینِ واژه های نوین و مکتشفینِ معانیِ تازه ، صاحبان کارگاه های بزرگِ تخیل ، صاحبانِ کارتِ اشتراکِ وجود و ساکنانِ مجموعه های ماهیات ، اهالیِ محله هایِ تاریخ و خوش نشینانِ دامنه هایِ طبیعت ، مردمِ مرزهایِ ماوراء ، ساکنان قطب های معنویِ جهان ، مربیانِ فنونِ استدلالی ، معلمانِ شیوه های عرفانی ، مفسرانِ روزنامه ی جهان ، صاحبانِ صنایعِ ظریفه ی ادبی و پرورش دهندگانِ جاده ی ابریشم و عسلِ ماوراء طبیعی ، کشاورزانِ نمونه ی ادراک ، صیادانِ ماهرِ علوم ، همه و همه تحصیلات پایه ی خود را بر عرفان عملی نهاده اند و دروه ی انترنِ الهی خود را نزدِ خداشناسانِ تجربی گذرانده اند . »




نگارش در تاریخ دوشنبه 91 مرداد 9 توسط سید عباس ذبیح الحسین | نظر

مرا از این شبِ بن بست ، راهِ رفتن نیست

و یک ستاره بهانه ، برای ماندن نیست

قرار بود مرا با نگاه ِ خود ببری

مرا که بودنم اینجا شبیه ِ بودن نیست

تمام عمر چگونه تحملش بکنم

دلی که لایق حتی به تو سپردن نیست

دو چشم خویش ببند و مرا زمین بگذار

 که این شکوه ، برای جنازه بردن نیست

تو عشق را بِسُرا ، بعدها ، که فرصتِ من

بقدرِ یک غزلِ عاشقانه گفتن نیست




نگارش در تاریخ چهارشنبه 91 مرداد 4 توسط سید عباس ذبیح الحسین | نظر
قالب وبلاگ